هدف گرایی و تدوین استراتژی
در مبحث استراتژی چیست و چگونه باید یک استراتژی بنویسیم به طور کامل توضیح داده شده است که داشتن استراتژی چقدر در کسب و کار و زندگی تان تاثیر گذار است و با تعریف و تاریخچه پیدایش استراتژی آشنا شدید.در این مبحث می خواهیم به موضوع هدف گرایی و فرایند تدوین استراتژی بپردازیم که به چه صورت باید انجام دهید.
4 عامل مهم استراتژی برای رسیدن به موفقیت
-
اهدافی سازگار و بلند مدت (Consistent)
افراد موفق، تعهدی بلندمدت به اهداف حرفه ای خود دارند که با عزم راسخ آنها را ادامه دادهاند و همواره در راه رسیدن به آنها قدم برداشته اند.
- درک عمیق فضای رقابتی
نقشها و پیگیر های مسیر حرفه ای افراد موفق نشان دهنده این است که، درکی عمیق و آگاهانه از محیطهای بیرونی است که در آن فعالیت میکنند. افراد کسب و کار محیط خود را خوب بتواند تحلیل کند، بیش از دیگر رقبای خود می تواند مسیر درست را تشخیص دهد. - ارزیابی عینی منابع
افرادی که به موفقیت های بزرگ می رسند، در شناسایی و استفاده از منابع در اختیار خود مهارت داشتهاند. آنها می دانسته اند در چه چیزی بیشتر استعداد دارند و همواره سعی کرده اند تا استعدادهای ذاتی خود را شکوفا نمایند. کسب و کارها و سازمان های مختلف نیز باید شایستگی ها و قابلیت های خود را بدرستی تشخیص دهند و برای رشد و شکوفایی این منابع تلاش کنند. - پیاده سازی اثربخش
بدون پیاده سازی اثربخش، بهترین استراتژی ها نیزکمترین فایده ای برای کسب و کار ها ندارند. اثربخشی انسان های تاثیر گذار، به عنوان رهبر و خالق برای سازمانهای وفادار و حامی به منظور پشتیبانی از تصمیم و پیاده سازی عملیاتی برای موفقیت آنها حائز اهمیت بوده است.
این چهار عنصر هستند تقریباً همیشه نقش مهمی در زندگی شما ایفا می کنند و می توانند آینده پیش روی افراد، کسب و کارها و سازمان ها را رو به سوی رشد و تعالی سوق دهند.
هدف گرایی استراتژی چیست؟
از آنجایی که هدفِ تصمیم گیری استراتژیک، کمک به موفقیت شما است، ابتدا با بررسی نقش آن در موفقیت شروع خواهیم کرد که یک امر مهم در شناخت مفاهیم اولیه، مربوط به برنامه ریزی استراتژیک را در خود جای می دهد.
اگر زندگی نامه افراد موفق را در تمام حوزه های رقابتی بررسی کنید و عملکرد آن ها را مورد بررسی قرار دهید به نکات قابل توجهی دست پیدا کرد که در تمام زندگی آنها نقاط مشترکی وجود دارد.
اگر رهبران سیاسی دنیا، مدیر عامل های ۵۰۰ شرکت برتر جهان یا حلقه دوستان و آشنایان خود را بررسی کنید، آن هایی که به موفقیت فوق العاده ای در حرفه خود دست یافته اند به ندرت دارای توانایی های ذاتی فوق العاده هستند.
کسانی موفق شده اند که مسیر حرفه ای، خود را به صورت اثربخش و درست، رهبری و مدیریت کرده اند.
در واقع ویژگی همه مدیران و افراد موفق این است که هدف گرا هستند؛ اهداف حرفه ای آن ها نسبت به سایر اهداف زندگی مانند: دوستی، عشق، اوقات فراغت، دانش و … اولویت بیشتری داشته است.
آن ها محیطی را که در آن بازی می کنند، می شناسند و به نظر می رسد سریعاً راه شناسایی مسیرهای پیشرفت را می آموزند. افراد موفق نقاط قوت و ضعف خود را خوب می شناسند.
سرانجام، آن ها استراتژیهای حرفه ای خود را با تعهد، ثبات و اراده پیاده سازی می کنند. همان طور که مرحوم پیتر دراکر بیان می کند: “ما باید یاد بگیریم که چگونه مدیرعامل مسیر حرفه ای خود باشیم”.
در همین بین خواهید دید که برنامه ریزی در دستیابی به اهداف بلندمدت نقش بسیار مهمی داشته است.
با وجود یک جنبه منفی، تمرکز بر یک هدف می تواند منجر به موفقیت شگفت انگیز شود اما می تواند موجب شکست های غم انگیز در سایر بخش های زندگی شود.
زندگی بسیاری از افرادی که به اوج حرفه خود رسیده اند به خاطر روابط ضعیف با دوستان و خانواده و… دچار آسیب شده است و باعث شده از رشد وتوسعه فردی عقب بمانند.
موفقیت در زندگی فردی شما، احتمالاً مستلزم استراتژیهای گسترده برای زندگی است. در واقع استراتژی می تواند موفقیت آمیز باشد که تمام ابعاد زندگی را در خود جای داده باشد و بصورت تک بُعدی بر یک سری اهداف خاص متمرکز نشده باشد.
فرآیند تدوین استراتژی چیست؟
استراتژی را به روشهای متفاوتی میتوان تدوین و تنظیم کرد. شما می توانید با کمک یک فرآیند 5 مرحله ای یک استراتژی استاندارد و مؤثر را تهیه و تدوین کنید. این مراحل به عنوان وجه اشتراکی از کلیه دیدگاه های موجود نسبت به تدوین استراتژی بدست آمده است که می تواند بسیار مفید باشد و به سازمان ها در رسیدن به اهدافشان کمک زیادی کند.
5 مرحله برای تهیه استراتژی موثر
-
جمع آوری اطلاعات از داخل و خارج سازمان
برای اینکه بدانید که به کجا باید بروید، در شروع باید از موقعیتی که در آن قرار دارید آگاهی داشته باشید، بنابراین قبل از اینکه به آینده نگاه کنید لازم است که عملکردتان را در گذشته یا موقعیت فعلی را به زیر ذره بین ببرید. به تک تک بخشها نگاه کنید و ببینید که در کجا عملکرد بهتری داشتهاید، کجا میتوانستید بهتر باشید و چه فرصتهایی وجود دارند.
برای تشخیص نقاط قوت و ضعف تان باید به داخل کسب وکار و برای شناسایی فرصتها و تهدیدها باید به خارج از کسبوکارتان نگاه کنید. مهمترین قسمت از این فرآیند استفاده از ابزارها و افراد مناسب است تا بتوانید مناسبترین اطلاعات را جمع آوری کنید. تجزیه و تحلیل سازمان ها ، تکنیک های مخصوصی دارد که باید بطور جداگانه مورد بررسی قرار گیرند.
-
تعیین مأموریت و رسالت سازمانی
اطلاعیه مأموریت (Mission announcements) علاوه بر توجه به منظور و قصد سازمان ها، اهداف عمده آن ها را نیز ترسیم میکنند.
این اطلاعیه بر روی اقداماتی تمرکز دارد که در کوتاهمدت باید انجام شود تا چشمانداز بلندمدت سازمان ها محقق شوند؛ بنابراین برای اطلاعیه چشمانداز باید به این سؤال پاسخ دهید: در ۵ سال آینده میخواهیم به کجا برسیم؟» و باید برای اطلاعیه مأموریت به این سؤالات پاسخ دهید:
1- چهکار میکنیم؟
2- چطور آن کار را انجام میدهیم؟
3- آن کار را برای چه کسی انجام میدهیم؟
4- چه ارزشی ایجاد میکنیم؟
-
تعیین اهداف استراتژیک سازمان
هدف از این مرحله، تعیین مجموعهای از اهداف بلند برای همه حوزه کسبوکارها است که با عنوان اهداف استراتژیک از آنها یاد میکنیم.
این اهداف باید اولویتها را نشان دهند و راهنمای برنامههایی باشند که تحقق چشمانداز و مأموریت شرکت ها را تضمین میکنند.
با نگاهی که به مرحله اول داشتهاید میتوانید نقاط قوت و ضعف را در اهدافتان لحاظ کنید. دقت داشته باشید که اهداف شما باید دقیق، قابل سنجش، انجام پذیر، واقع بینانه و زمان بندی شده باشند.
بهعلاوه، باید مواردی مانند شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) و عوامل کلیدی موفقیت، تخصیص منابع و بودجهبندی را نیز مد نظر قرار دهید.
-
تعیین خط مشی سیاست شرکت
در تجارت، استراتژی شرکتها به یک استراتژی کلی اشاره می کنند که سازمان ها در بخشهای متنوع تجاری و فعالیت در چندین بازار به آن نیاز دارند.
این استراتژی تعیین میکند که چطور شرکتها از بخشهای مختلف حمایت میکنند و اگر کسب و کاری تحت تسلط بنگاه مادر است، آن کسب و کار چگونه ارزش آفرینی در سازمان های هلدینگ را بالا میبرند؛ همچنین پاسخ این سوال است که چگونه تمامی فعالیتهای تجاری را سازماندهی کنیم، با توجه به این موضوع که همکاری تمامی بخشها با یکدیگر ارزش بیشتری را ایجاد میکند نسبت به زمانی که بخشها، آزادانه فعالیتهای خود را سازماندهی کنند.
شرکت ها برای رسیدن به این هدف باید روحیهی رقابتی و شایستگی پایدار را در داخل سازمان ها ایجاد کنند، به وسیلهی تقسیم کردن تکنولوژی و منابع بین بخشهای تجاری مختلف، افزایش داراییهای خالص شرکت ها و با توسعه و ایجاد یک عنوان تجاری نیرومند.
در نتیجه، در این سطح از استراتژی در فکر این هستیم که چطور بخشهای تجاری شرکت ها میتوانند در کنار یک دیگر به طور شایسته فعالیت کنند و متوجه شوند که تمامی پول و مهارتی که شرکت ها در اختیار دارند چطور در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد تا بیشترین امتیاز برای شرکت مادر ایجاد شود.
ابزارهایی مانند ماتریس بوستون (Boston Matrix)، استراتژی های عمومی کسب و کار پورتر (Porter`s Generic Strategies)، ماتریس ای.دی.ال ( ADL Matrix) و تحلیل منابع (VRIO Analysis) در آنالیز و برنامه ریزی چنین سطحی کمک خواهند کرد. طراحی سازمان و فرآیندهای مربوط به آن، عامل استراتژیک مهم دیگری است که باید در این سطح در نظر گرفته شود و شما باید بدانید چگونه کسب و کارتان، کارمندانتان و منابع خود را سازماندهی میکنید؟
تمامی اینها بر روی روحیهی رقابتی شما تاثیر میگذارد و میتواند از اهداف استراتژیک شما پشتیبانی کند.
-
تعیین یک چشم انداز بلندمدت
اطلاعیه چشمانداز (Vision Announcements) می تواند جهت کسبوکار و مقاصد آن در میانمدت و بلندمدت را تعیین کند و به عبارتی اهداف و ارزشهای سازمان را شرح میدهد. اینکه در ابتدا این مرحله را باید انجام بدهید یا مرحله سوم که تعیین مآموریت سازمانی است، مورد مناقشه است؛ اما در عمل میتوانید هر دو را بهطور همزمان به انجام برسانید.
نتیجه گیری
اما همانطور که انسان ها قبل از دویدن باید راهرفتن را یاد بگیرند، شرکت ها هم باید قبل از اجرای استراتژی، آن را به درستی ایجاد کند. توسعه یک استراتژی درست از نظر فکری کار سختی نیست، اما به رهبران سازمانی قوی نیاز دارند که بخواهند انتخابهای سخت داشته باشند و در جایی که لازم است نه بگویند. اما اگر استراتژی شما بر مبنای انتخابهایی در مورد چه کسی – چه چیزی – چگونه نباشند و به درستی به سایر افراد سازمان ه آموزش داده نشده باشد، هر گونه آن را اجرا کنید، به موفقیت نخواهید رسید.
آخرین نظرات