چگونه استراتژی بنویسیم؟
واژه استراتژیStrategy) (در زبان فارسی به معنی «راهبرد» است. مفهومی است که از عرصه نظامی نشأت گرفته شده و بعداً در عرصه ها ی دیگر از جمله: اقتصاد، تجارت و به ویژه عرصه سیاست و مملکت داری استفاده می شود .
استراتژی یکی از ابزارهای مهم در موفقیت کسبوکارها است. استراتژی اهداف، منابع و مسیر درست برای رسیدن به موفقیت را به شما هدیه میکند. اما در واقع معنی درست استراتژی چیست؟! شاید نتوان تعریفی مشخصی برای استراتژی ذکر کرد ولی نکته مهمتر این است که به هر حال تعیین استراتژی و پیادهسازی در زندگی و کسب و کار نقش مهمی آسان کردن فعالیتها و موفقیت سازمانها دارد.در این مقاله یادمیگیریم که بطور اصولی چگونه استراتژی بنوسیم؟
6 مرحله که به شما کمک میکند تا استراتژی بنویسید
1– جمع آوری اطلاعات
مقصد کسب و کار شما کجاست؟ برای یافتن پاسخ باید بدانید که اکنون کجا هستید. پس قبل از حرکت به جلو باید به یک سری نکات توجه کنید:
- عملکرد گذشته و یا شرایط فعلی خود توجه کنید.
- به دقت هر یک از بخشهای کسب وکار را در نظر بگیرید.
- عملکردهای خوب را شناسایی کنید.
- فعالیتهایی که باید تقویت شود و فرصتهایی که منتظر شماست مشخص کنید
- تدبیری برای استفاده از آنها بیاندیشید
ابزارها و تکنیکهایی مانند تجزیه و تحلیل SWOT میتواند در این مرحله از تدوین استراتژی کسب وکار به شما کمک کند.(یافتن نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصتها و تهدیداتی که شرکت با آن رو به رو است.)
عملکرد متداول در این روش آن است که نقاط قوت و ضعف را در داخل شرکت بررسی کنید و برای شناسایی فرصتها و تهدیدات عوامل خارجی را در نظر بگیرید.
تحلیل PESTLE یا تحلیل PEST
چارچوب سودمند برای عوامل خارجی میباشد که شامل :
- عوامل سیاسی (Political)
- اقتصادی (Economic)
- اجتماعی (Social)
- تکنولوژیکی (Technological)
- قانونی (Legal)
- زیست محیطی (Environmental)
بنابراین در تحلیل یک پروژه یا برنامه باید پرسید که هر یک از گروه ها و شرکت های بالادستی چه فرصتها و تهدیداتی را برای شما ایجاد میکنند. قسمت کلیدی این فرآیند استفاده از افراد ماهر است تا بتوانند اطلاعاتی مربوط را در زمان مورد نیاز، فراهم کنند.
2- تهیه کردن بیانیه چشم انداز
بیانیه چشم انداز باید مسیر آینده ی کسب وکار و اهداف میان مدت تا بلند مدت آن را شرح دهد. این بیانیه در مورد توصیف ارزشها و اهداف شرکت و استارتاپ است. متخصصان تجاری در مورد اولویت ارائه ی یک بیانیه چشم انداز و یک بیانیه مأموریت سالها بحث کرده اند. اما در واقع، شما باید به طور همزمان هر دو را تهیه کنید. مشخص کردن این موارد سبب می شود بدانید کدام استراتژی را باید برگزینید که ماموریت و اهداف کسب و کارتان محقق شود. این موارد در برندبوک یا کتابچه برند درج میشوند.
چنانچه برای کسب و کارتان برندبوکی تهیه نکرده اید توصیه میشود حتما در اسرع وقت اینکار را انجام دهید چراکه بخش مهمی از تصمیم های استراتژیک بر اساس استراتژی های برندینگ صورت میگیرد و مهمتر از آن اگر اهداف و ماموریت برند مشخص نباشد نمیتوان مسیر درستی را برای آن متصور شد.
3– تهیه کردن بیانیه ی ماموریت
مانند بیانیه چشم انداز، بیانیه مأموریت نیز هدف سازمان را تعریف میکند. اما تمرکز اصلی بیانیه مأموریت بر روی اهداف اولیه است. ماموریت کسب و کار مشخص میکند هدف اصلی از ایجاد آن کسب و کار چه بوده است. بنابراین در یک بیانیه چشم انداز، باید از خود پرسید که در 10سال آینده میخواهیم کجا باشیم؟ اما سؤالات یک بیانیه مأموریت به صورت زیر است:
- کسب وکار ما چیست؟
- چگونه آن را انجام میدهیم؟
- بخاطر چه افرادی آن را انجام میدهیم؟
- با این کسب وکار چه ارزشی ایجاد میکنیم؟
پرسیدن این سوالات و مشخص کردن ماموریت و هدف برند سبب میشود، در هر مرحله استراتژی هایی انتخاب شوند که در راستای اهداف کلان برند باشد. در نتیجه در ادامه راه برند از مسیر خود خارج نخواهد شد و برنامه های بازاریابی یا حتی در ابتدایی ترین حالت متن و شعارهای تبلیغاتی در راستای ماموریت، هدف و جوهره برند خواهد بود.
4-تعیین اهداف استراتژِیک
هدف این مرحله از فرآیند تدوین استراتژی کسب وکار، تعیین مجموعه ای از اهداف پیشرفته برای تمامی بخش های کسب و کار است. مرحله ی اهداف استراتژیک نیازمند تعیین اولویت ها و گردآوری اطلاعات برای بهبود عملکرد و برنامه ها است تا چشم انداز و مأموریت کسب وکار مشخص شود تا از این طریق بتوانید مناسب ترین استراتژی بازاریابی را شناسایی کنید.
با نگاهی به مرحله اول تدوین استراتژی یعنی جمع آوری اطلاعات و به ویژه تحلیل های SWOT و PESTLE میتوانید تمامی نقاط ضعف و قوت شناسایی شده را در کنار اهداف خود درنظر بگیرید.
اهداف باید دارای ویژگیهای SMART باشند:
(این واژه مخفف عبارات ویژه (Specific)
قابل سنجش (Measurable)
قابل دسترس (Attainable)
مرتبط (Relevant)
زمانبندی شده (Time-bound)
باید شامل مواردی مانند شاخص های کلیدی عملکرد (KPIS )، تخصیص منابع و الزامات بودجه بندی باشد. شخص های کلیدی عملکرد ممکن است برای کسب و کارهای مختلف متفاوت باشد، KPI ها با توجه به اهداف کلان یا کوتاه مدت برند تعیین میشوند، حتی ممکن است هر کمپین علاوه بر KPI های معمول دارای شاخص های ویژه ای نیز باشد، به عنوان مثال در کمپین های تبلیغاتی مناسبتی ممکن است افزایش نرخ تعامل در شبکه اجتماعی خاص به عنوان شاخص عملکرد در کنار KPI های قبلی در نظر گرفته شود.
5- مشخص کردن برنامه های تاکتیکی
اکنون وقت آن است که اهداف استراتژیک به برنامههای کوتاه مدت دقیق تری تبدیل شوند. این برنامه ها شامل عملکرد بخشهای مختلف و عملیات سازمان هستند و حتی میتوانند عرضه کنندگان را نیز شامل شوند.
در این مرحله از تدوین استراتژی کسب وکار باید بر نتایج قابلسنجش تمرکز کرده و با ایجاد ارتباط با سهامداران، زمان و نوع خواسته های آنها را شناسایی کنید. برای اجرای استراتژی کسب وکار می توانید از این برنامه های تاکتیکی به عنوان عملکردهای سریع استفاده کنید.
برنامه های تاکتیکی نوع عملکرد، مدت زمان اجرا، بسترها و شبکه هایی که جهت انجام تبلیغات به آن نیاز است را مشخص میکند، در نتیجه برنامه ریزی برای فعالیت های بازاریابی با شفافیت دنبال خواهد شد.
6–مدیریت عملکرد
شاید کل فرآیند برنامه ریزی و تلاش شما برای تدوین استراتژی کسب و کار به پایان برسد، اما ارزیابی مستمر تمامی اهداف و برنامه های اجرایی برای اطمینان از اینکه هنوز در راستای اهداف کلی حرکت میکنید، بسیار ضروری است. مدیریت و کنترل کل فرآیند یک استراتژی، فعالیت پیچیده ای است و بیشتر مالکان، مدیران و صاحبان کسب وکار به امید روش های جایگزین برای مدیریت استراتژی هستند. پیاده سازی، مدیریت و ارزیابی یک استراتژی کسب وکار، نیازمند مربوط بودن اطلاعات جمع آوری شده، دسته بندی تمامی اطلاعات کلی، برنامه ریزی، اولویت بندی و داشتن یک چشم انداز استراتژیک مشخص است و تمام این موارد زمانی حاصل می شود که فرآیند تدوین استراتژی کسب و کار با دقت و به درستی انجام شده باشد.
آخرین نظرات